سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تولد بهترین دوست دنیا

قلبم رو تکراره همیشه دوست داره

 

دست من نیس هر روز میگم دوست مث هر روز امروز میگم دوست دارم

 

باتو دلم خوشه هر چی میخواد بشه یه نفر عشقتو همیشه یادشه

 

قلبم رو تکراره همیشه دوست داره حالاکه میگی یارت انگاری هوا تب داره بی قراره

 

داره قلبت راست میگه هر چی دلش خواست میگه

 

اگه ما با هم باشیم دنیا ماله ماست دیگه

 

خدا اونجاس اون بالا حواسش به ماست حالا

 

داره تو گوشت میگه ما ماله همیم دیگه گوش کن به قلبت

 

 

ایشالا همیشه زنده باشی.

واست ارزوی بهترین هارو دارم.



[ شنبه 93/10/27 ] [ 8:50 عصر ] [ *:-)* ] [ نظر ]

حرمت نگه دار دلم ...... به یادتم .....

حرمت نگه دار دلم... گلم...  کین اشکها خونبهای عمر رفته من است

میراث من نه به قید قرعه نه به حکم عرف
یکجا سند زده ام همه را به حرمت چشمانت به نام تو
مهر و موم شده با آتش سیگار و متبرک ملعون

کتیبه خوان خطوط قبایل دور
این.. 
این سرگذشت کودکیست که به سرانگشت پا 
هرگز دستش به شاخه هیچ آرزویی نرسیده است
هر شب گرسنه می خوابید
چند و چرا نمی شناخت دلش
گرسنگی شرط بقا بود به آیین قبیله مهربانش
پس گریه کن مرا به طراوت
به دلی که می گریست بر اسب واژگون کتاب دروغ تاریخش و 
آواز می خواند ریاضیات را در سمفونی باشکوه جدول ضرب با همکلاسیها
دو دوتا... چارتا    
چاچارتا...
پپنج تا...
شش شش تا...

در یازده سالگی پا به دنیای شگفت کفش نهاد 
با سر تراشیده و کت بلندی که از سر زانوانش می گذشت
با بوی کنده بد سوز و نفت و عرق های کهنه...
آری...
دلم ... گلم... این اشکها خونبهای عمر رفته من است

 



[ جمعه 93/10/26 ] [ 3:23 عصر ] [ *:-)* ] [ نظر ]

تا حالا فکر کردی عشق یعنی چی؟


تا حالا فکر کردی عشق یعنی چی؟

عشق یعنی اینکه یکی بهت بگه 

از رنگ لباست خوشش میاد

و تو هم از اون به بعد همیشه همون رنگو بپوشی ! 

 

 

تا حالا دلتنگ کسی شدی؟ 

اصلا میدونید دلتنگی چیه ؟

اونهم از بدترین نوعش؟

بزرگترین دلتنگی اینه که بدونی اون کسی که 

دوسش داری هیچ وقت مال تو نمیشه . 

اینکه بدونی یه روزی از کسی که دوسش داری

باید جداشی حالا چه بخوای چه نخوای . 

 

 

 

تا حالا فکر کردی خوشبختی یعنی چی ؟

خوشبختی یعنی اینکه یکی یه گوشه دنیا باشه

که دوست داشته باشه
 

 یکی باشه که پناه خستگی هات باشه  

 یکی باشه که نگاهش وجودتو گرم کنه.


 

 

 تا حالا فکر کردی آرامش یعنی چه؟ 

آرامش یعنی اینکه همیشه ته دلت مطمئن باشی

که توی سینهء کسی که دوسش داری 

یه خونه گرم داری

تا حالا فکر کردی زندگی یعنی چی؟

زندگی یعنی اینکه همه عمرت تلاش کنی 

و جون بکنی برای بدست آوردن اونچیزی که
بهش ایمان داری
زندگی یعنی اینکه خودتو دوست داشته باشی
برای اینکه توی دلت عشقاون هست
تا حالا فکر کردی هدف یعنی چی ؟ 

هدف یعنی صبح که از خواب پا میشی بدونی اون روز 

باید چیکار کنی ؛ بدونی اون روز باید از کدوم مسیر رد شی 


 
تا حالا فکر کردی انگیزه چیه؟

انگیزه اونه که وقتی میخوای بری سر قرار 

صد بار بری جلوی آینه و لباستو چک کنی !!!


تا حالا فکر کردی که قسمت یعنی چی؟ 

قسمت یعنی اینکه بشینی دست روی دست بزاری

و هر طرف باد اومد تو هم بری 

قسمت یعنی اینکه همه تنبلی ها و بی عرضگی هارو
بندازی گردن روزگار

یعنی بشینی مثل بدبختها به از دست دادن محبوبت راضی بشی 


به سرنوشت چی ؟
به اون فکر کردی؟

سرنوشت دیگه اونی نیست که از سرت نوشته سرنوشت

یعنی اینکه یه روز جلوی چشات رفیقت و تنها رفیقت تنهات بزاره 

و بگه « این بازی روزگاره ... »


حالا به خودت فکر کن !

خودتو تا حالا معنی کردی ؟

و انسان یعنی همیشه 

انتظار ... انتظار ... انتظار ....

 

 

 

 

 

 

 

 



[ جمعه 93/10/19 ] [ 4:34 عصر ] [ *:-)* ] [ نظر ]

درک فهم نداری که بگم بی مرام

برای ارتباط آنلاین با من بر روی مطالبها کلیک نمایید  

اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم سکوت را فراموش می کردی
تمامی ذرات وجودت عشق را فریاد می کرد
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم چشمهایم را می شستی
و اشکهایم را با دستان عاشقت به باد می دادی
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم نگاهت را تا ابد بر من می دوختی 
تا من بر سکوت نگاه تو 
رازهای یک عشق زمینی را با خود به عرش خداوند ببرم 
ای کاش می دانستی
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم هرگز قلبم را نمی شکستی
گر چه خانه ی شیطان شایسته ی ویرانی است
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم لحظه ای مرا نمی آزردی
که این غریبه ی تنها , جز نگاه معصومت پنجره ای
و جز عشقت بهانه ای برای زیستن ندارد
ای کاش می دانستی 
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم همه چیز را فدایم می کردی 
همه آن چیز ها که یک عمر بخاطرش رنج کشیده ای 
و سال ها برایش گریسته ای 
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم
همه آن چیز ها که در بندت کشیده رها می کردی 
غرورت را ...... قلبت را ...... حرفت را 
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم
دوستم می داشتی 
همچون عشق که عاشقانش را دوست می دارد
کاش می دانستی که چقدر دوستت دارم 
و مرا از این عذاب رها می کردی
ای کاش تمام اینها را می دانستی

 

اگه بر آن باوری که نمیتونم جایی خالیتو پر کنم کور خوندی چون 

یه عشقی دارم که همه دنیایی منه 

عشق منی خدا جان 



[ پنج شنبه 93/10/18 ] [ 11:40 عصر ] [ *:-)* ] [ نظر ]

چرا همش من

 

بنام آنکه احساس را آفرید تا عشق نمیره ...           (کشکه ) 

(یه گلایه از خدا...!)

هزار لعنت به سرنوشت/ که احساس تو دلش مرده  

کی اقبالم و نفرین کرد/ که اینجوری رقم خورده

کی لبخند هامو دزدیده/ از این لبهای پاییزی

همش درگیره چشمامم/ چه اشکای غم انگیزی!

خدایا از گنام بگذر/ تو بی احساس و بی رحمی

تو که با لبخند میخوابی/ بیداری رو نمی فهمی

 تو دردام و نمی فهمی/ از این زخما که جا مونده

از این شیون،از این گریه/ که فرداهام و سوزونده

دلم خوش بود که می مونه/ غم از تقدیره من میره

ولی افسوس جای خالیش/ داره رویام و میگیره

این از تقدیره نحس تو/ که میگن حکمتی داره

خدایا از گنام بگذر/ ولی افکارت بیماره!!!

اگه تو مهربون بودی/ اگه تو معرفت داشتی

دلت می سوخت و این داغ و/ تو قلب من نمی کاشتی

 بوسه به عکست می زنم/ با چشمایی که گریونه

 با این لبهای بی خنده/ با این قلبی که داغونه

اگه میخوای حرف دلمو بریزم بیرون رو هر کلمه که دوست داری کلیک کن 

 خدایا غلط کردم 

 

اینم کد بنر وبلاگم هرکی با تبادل بنر موافقه خبرم کنه

 



[ یکشنبه 93/10/14 ] [ 9:1 عصر ] [ *:-)* ] [ نظر ]

همه چیز آنجاست-خاص-(ج-ک)

دستاتو از دستم نگیر طاقت ندارم.این دوری رو از سربگیری کم میارم

                  دردای بعد از تو تحمل کردنی نیست یوسف ته چاهم بمونه ناتنی نیست

شاید فراموشت شده یک عمر کم نیست این گریه های بی صدا دست خودم نیست

برگرد ...

                              امشب دیگه داره دیر میشه ادم مگه با عشقشم در گیر میشه

این ادما اصلا شبیه تو نمیشن دنبال حوا تا ته دنیا نمیرن

                  بی تو تمام زندگیم بی رنگ میشه بین منو قلبم همیشه جنگ میشه

وقتی نباشی این نفس معنی نداره پرواز کردن تو قفس معنی نداره

                  دروازه خوشبختی و بستی و رفتی من فکر کردم تا ابد هستی و رفتی

راضی نباشی زندگیم از دست میره راضی نشو دور از همه قلبم بمیره

                   غربت تمام عالمه وقتی نباشی این گریه ها خیلی کمه وقتی نباشی

شب گردی های من دوباره بی هدف شد راه تمام غصه ها از این طرف شد

                   درد من از حرفایی که داری میزنی نیست یوسف ته چاهم بمونه ناتنی نیست

 



[ دوشنبه 93/10/8 ] [ 12:16 عصر ] [ *:-)* ] [ نظر ]

فقط برای تو

 

"تقدیم  "

به   "کسی " که

"نمیدونه"؟؟

 واسه "اونه"

که "پست" میزارم

"سهم"

"من"  از  “تـــــــــــو”

"عشق" نیستــــــــــــــ

"ذوق" نیستـــــــــــــــــــــــــــــ

"اشتیاق" نیستــــــ

همان "دلتنگی"

بی "پایانی"

استکه

"روزهــــــــــــــا"

"دیوانــــــــه ام" میکند

"شبها"

"حیرانم"!!


"امشب" هم "گذشت"

"صبحشد"

"تو"

در "خواب"

ولى "من"

بدون "خواب"

 

وبازهم

"ناامید" نیستم

مثلِ "همیشه"

برای "تو"

می نویسم 

فقط برای تو




 



[ یکشنبه 93/9/16 ] [ 2:37 عصر ] [ *:-)* ] [ نظر ]

تو فقط یادم باش

حضرت آدم وقتی ک داشت از بهشت بیرون میرفت

خدا بهش گفت:

 نارنینم، با تو رازی دارم.

اندکی پیشتر آی...

آدم آرام و نجیب آمد پیش!!!

زیر چشمی ب خدا مینگریست...

محو لبخند غم آلودِخدا؛

دل انگار گریست...!!!

 گفت نازنینم آدم،

قطره ای اشک زچشمان خداوند چکید....

 یاد من باش ک بس تنهایم...

 بغض آدم ترکید،

گونه هایش لرزید.

به خدا گفت:

من به اندازه گلهای بهشت...

من به اندازه عرش،

نه ... 

نه...

به اندازه تنهاییت ای هستی من،

 دوستت دارم.!!!

آدم کوله بارش برداشت ...

خسته و سخت قدم برمیداشت...

راهی ظلمتِ پرشور زمین ...

زیر لبهای خدا باز شنید ...

 نازنینم آدم !!!

 نه به اندازه تنهایی من ...

نه به اندازه گلهای بهشت ...

ک به اندازه یک دانه گندم ...

تو فقط یادم باش.

 

 

 

 



[ یکشنبه 93/9/2 ] [ 6:1 عصر ] [ *:-)* ] [ نظر ]

حکایت تلخ

حکـــایت تلـــخیـــست   ...

مانــــــده ام بــــــرای تــــــــــــو

رفتـــــــــه ای بــــــرای دیـــگـــــــــری  ….


و در ســوال دلـتـنگــیهای دیــگران...


میگویم....!


حـالم خوب است   !

 


و همچنان...
 

به رویا پردازی با تو مشغولم   !
 

آن چنان که 
 

باورم شده است 

عمری را با تو 

زندگی کرده ام !

 

 


 

 

 



[ یکشنبه 93/8/18 ] [ 11:47 صبح ] [ *:-)* ] [ نظر ]

در آغوش عشق

آرام باش ،

ما تا همیشه مال همیم .

همیشه عاشق و یار همیم

 آرام باش عشق من ، تو تا ابد در قلبمی ،

تو همه ی وجودمی

 بیا در آغوشم ،

جایی که همیشه آرزویش را داشتی ،

جایی که برایت سرچشمه آرامش است
 

آغوشم را باز کرده ام برایت ،

تشنه ام برای بوسیدن لبهایت
 

بگذار لبهایت را بر روی لبانم ،

حرفی نمیزنم تا سکوت باشد بین من و تو و قلب مهربانت

خیره به چشمان تو ،

پلک نمیزنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تو

دستم درون دستهایت ، یک لحظه رها نمیشود

تا نرود حتی یک ذره از گرمای دستان لطیف تو

محکم فشرده ام تو را در آغوشم ،

آرزو میکنم لحظه مرگم همینجا باشد ،

همین آغوش مهربانت

چه گرمایی دارد تنت عشق من ،

رها نمیکنم تو را تا همیشه باشی در کنار قلب من

قلب تو میتپد

و قلب من با تپشهای قلبت شاد است ،

هر تپشش فریاد عشق و پر از نیاز است

آرامم ،

میدانم اینک کجا هستم ،

همانجایی که همیشه آرزویش را داشتم ،

همانجایی که انتظارش را میکشیدم

و هر زمان خوابش را میدیدم

آن خواب برایم یک رویای شیرین بود....

در آغوش عشق ،

بی خیال همه چیز ،

نه میدانم زمان چگونه میگذرد

و نه میدانم در چه حالی ام

تنها میدانم حالم از این بهتر نمیشود ،

دنیای من از این عاشقانه تر نمیشود

گرمای هوس نیست

این آتش خاموش نشدنی آغوش پاکت

عشق است

که اینک من و تو را به این حال و روز انداخته ،

عشق است که اینک ما را به عالمی دیگر برده ،

عشق است که من و تو را نمیتواند از هم جدا کند هیچگاه

خیلی آرامم ،

از اینکه در آغوشمی خوشحالم

 

 

 

 



[ سه شنبه 93/7/29 ] [ 9:15 صبح ] [ *:-)* ] [ نظر ]