سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازم عشق

این دلاویزترین حرف جهان را، همه وقت


نه به یک بار و به ده بار، که صد بار بگو !


« دوستم داری » ؟ را از من بسیار بپرس !


« دوستت دارم » را با من بسیار بگو !


فریدون مشیری



[ چهارشنبه 92/4/12 ] [ 2:12 عصر ] [ *:-)* ] [ نظر ]

in manam



[ چهارشنبه 92/4/12 ] [ 1:58 عصر ] [ *:-)* ] [ نظر ]

گرچه

همیشه اولین و آخرین کلام شعرهایم تو بوده ای

همیشه برایم به معنای واقعی یک عشق بوده ای

گرچه گهگاهی از تو بی وفایی دیده ام اما همیشه برایم باوفا بوده ای

گرچه دلم را میشکنی و اشکم را در می آوری اما تو همیشه برایم یک دنیا بوده ای



[ چهارشنبه 92/4/12 ] [ 8:38 صبح ] [ *:-)* ] [ نظر ]

یادمان باشد

دل نوشته

 

?ادمان باشد : 
وقت? کس? را به خودمان
وابسته کرد
?م ! 
در برابرش مسئول?م ...
در
برابر اشکها
?ش ؛ 
شکستن غرورش ، 
لحظه ها? شکستنش در تنها
?? 
و لحظه ها? ب? قرار?ش ....
واگر ?ادمان برود !
در جا?? د?گرسرنوشت یادمان خواهد انداخت


[ سه شنبه 92/4/11 ] [ 11:37 صبح ] [ *:-)* ] [ نظر ]

عشق

پبج وارونه چه معنا دارد؟؟ 

خواهر کوچکم این را پرسید

من به او خندیدم

کمی آزرده و حیرت زده گفت

روی دیوار و درختان دیدم

بازهم خندیدم

گفت دیروز خودم دیدم

مهران پسر همسایه پنج وارونه به مینو میداد

آنقدر خنده برم داشت که طفلک ترسید

بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم

بعدها وقتی غم

سقف کوتاه دلت را خم کرد  

بی گمان می فهمی

 

پنج وارونه چه معنا دارد

            



[ سه شنبه 92/4/11 ] [ 11:10 صبح ] [ *:-)* ] [ نظر ]

واقعیت های ازدواج

قبل از ازدواج 0 0 0  

مرد: آره، دیگه نمی‌‌تونم بیش از این منتظر بمونم.  

زن: می‌‌خواهى من از پیشت برم؟  

مرد: نه! فکرش را هم نکن.  

زن: منو دوست داری؟

مرد: البته!

 زن: آیا تا حالا به من خیانت کردی؟

مرد: نه! چرا چنین سوالى می‌‌کنی؟

زن: منو مسافرت می‌‌بری؟

مرد: مرتب!

زن: آیا منو می‌‌زنی؟

مرد: به هیچوجه! من از این آدما نیستم!

زن: می‌‌تونم بهت اعتماد کنم؟ 0 0 

دوست داری بدونی بعد از ازدواج چه اتفاقی میا فته؟

همین سوال و جواب رو از پائین به بالا بخونپوزخند

 



[ سه شنبه 92/4/11 ] [ 10:59 صبح ] [ *:-)* ] [ نظر ]

به عشق تو....

 

اگر ماه بودم به هر جا که بودم

سراغ تورا از خدا می گرفتم

وگر سنگ بودم به هرجا که بودی

سر رهگذار تو جا میگرفتم

اگر ماه بودی به صد ناز شاید

شبی بر لب بام من می نشستی

و گر سنگ بودی به هرجا که بودم

مرا می شکستی

 

مرا می شکستی



[ دوشنبه 92/4/10 ] [ 4:9 عصر ] [ *:-)* ] [ نظر ]

و این اولین مطلب....

در شگفتم که سلام آغاز هر دیداریست

ولی در نماز پایان است

شاید این بدین معناست که

پایان نماز آغاز دیدار است.

(دکتر علی شریعتی )

 

 



[ دوشنبه 92/4/10 ] [ 3:15 عصر ] [ *:-)* ] [ نظر ]

هیچ کس دست بر دلم نمی زند

 

هیچ‌کس، دست بر دلم نمی‌زند 

 

چند وقت می‌شود
هر چه قصه،
هر چه شعر

 

 با دلم
قهر کرده‌اند
جاده، آفتاب، گل
عابر پیاده، پل
خانه‌ها، درخت‌ها، پرنده‌ها
هر که، هر چه را نگاه می‌کنم
خسته و کلافه‌اند
حرف تازه‌ای بزن!
شعر تازه‌ای بخوان!

حس تازه‌ای به من بده
تا دوباره پا شوم
تا دوباره چون کبوتری
توی آسمان رها شوم
چند وقت می‌شود
عشق در دلم قدم نمی‌زند

هیچ‌کس،
دست بر دلم نمی‌زند



[ دوشنبه 92/4/10 ] [ 10:48 صبح ] [ *:-)* ] [ نظر ]

خوب من

 

خــوب ِ مــن ،

 

همین جا درون شعرهایم بمان

 

 

تا وسوسه یِ دوستت دارم هایِ دروغینِ آدمها مرا با خود نبرد

 

به سرزمین هایِ دورِ احساس ؛

 

 

من اینجا هر روز با تـو عاشقی می کنم بی انتها

 

شعرِ من بهانه ایست برای مـا شدن دستهایمان

 

تا تکرارِ غریبانه یِ جدایی را شکست دهیم

 

 

 

 

 

 

 

--

 

تمام تنم می سوزد از زخم هایی که خورده ام

 

دردِ یک اتفاق که شاید با اتقا قِ تـو

 

دردش متفاوت باشد ویرانم می کند

 

 

من از دست رفته ام ، شکسته ام

 

 

می فهمی ؟

 

به انتهایِ بودنم رسیده ام ؛

 

اما اشک نمی ریزم

 

پنهان شده ام پشتِ لبخنـدی که درد می کند

 

 



[ دوشنبه 92/4/10 ] [ 10:46 صبح ] [ *:-)* ] [ نظر ]