...
هیچی این دنیا قشنگ نیست.
چند وقتی میشود همه چیز بهم ریخته است
حتی با فال های حافظ هم
رو دروایسی دارم
همیشه یک فال،همیشه من،همیشه حافظ
حتی کوچه ها هم میدانند که باید صدای قدمهایت را
استراق سمع کنند
کوچ هم دیگر هیچ کمکی نمیکند
چشمانت خودشان پرستو دارند
همیشه قبل از انکه بدانم
دلم کار خودش را کرد
چراغ خانه ام را شب ها برایت روشن میگذارم
برگرد.....
چقدر سخت است که نمیایی
و من...
باز حافظ را خدایم میگیر