آرام بگذر رهگذر
قطعه ی ادبی
ای مسافر !
ای جدا ناشدنی !
گامت را آرام تر بردار !
از برمآرام تر بگذر !
تا به کام دل ببینمت .
بگذار از اشک سرخ گذرگاهت را چراغان کنم .
آه !!! که نمیدانی ...
سفرت روح مرا به دو نیم می کند ...
و شگفتا که زیستن بانیمی از روح ، تن را می فرساید ...
بگذار بدرقه کنم واپسین لبخندت را
و آخرین نگاه فریبنده ات را .
مسافر من !
آنگاه که می روی کمی هم واپس نگر باش .
با من سخنی بگو .
مگذار یکباره از پا در افتم ...
فراق صاعقه وار را بر نمی تابم ...