سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چند وقت پیش که از درو دیوار شاکی بودم و با خدا هم دعوا داشتم یه

سحر عزیزم بهت حق می دم ازین زندگی حالت بهم بخوره وقتی از کسیکه ازش توقع نداری کارای خارق العاده ای میبینی؛ از کسیکه ازش انتظار نداری حرفای غیر منطقی بشنوی؛ و هر لحظه منتظر یه تصمیم در حده معجزه ای ازش، واقعا بهت حق می دم. اما بهم خوردن حالت از این زندگی یه بحثه و اینکه مخلوقش و دنیا و ایین زندگی معلوم نباشه یه بحث. میخوام بگم اتفاقا زمان خوبی پاتو به این دنیای به قول خودت کوفتی، گذاشتی زمانی که همه رنگای رنگین کمونو میتونی تو هر نفر ببینی(متاسفانه) زمانی که رنگین کمان واقعی رو می تونی اطراف خودت ببینی و حتی لمسش کنی مهم نیست چه کسی بیشترین رنگارو داره مهم اینه که تو داری حسش می کنی اونم نه با حسای 5 گانه که با قلبت، با روحت و با تک تک سلولای وجودت. ببین خدا هست ولی حتما شنیدی که میگن

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور

آره شانس یه بار در خونه آدمو می زنه ولی بدشانسی دستش رو از رو زنگ بر نمیداره و بدبختی هم که کلید داره هر وقت بخواد رسما میاد تو.این من و تو هستیم که باید زندگی رو بسازیم با صبر؛ با حوصله؛ با گذشت و با ...

اگر همه ندونن من خوب می دونم زندگی تو شده مثه ساعت شنی که نفس های آخرشو می زنه و التماس می کنه یکی پیدا بشه و برش گردونه یا نه بذار اینطوری بگم به حس برگی که می دونه فصل پاییزه و باد از هر طرف که بیاد سرانجامش افتادنه، اما عزیزه دلم هر جور که فکر کنی میبینی اونام امیدوارن به ادامه زندگی یه منتظر یک آدمیزاد و یک منتظر امر خدا(بهار) تا زندگی دوبارشونو شروع کنن.

آره هر پاییز و زمستونی باید منتظر بهار باشه تا زندگی سرو سامان بگیره و تو مطمئن باش که بهار در انتظار توست. بهاری زیباتر از بهار طبیعت؛ زیباتر از همه بهار های تموم شده زندگیت. فقط باید صبر کرد و صبر کرد و صبر کرد.

 



[ سه شنبه 92/8/7 ] [ 8:40 صبح ] [ *:-)* ] [ نظر ]