سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تنهایی غصه خوردم...

تنهایی غصه خوردم

تنهاییمو معنی کنم

به واژه ای نمیرسم

به جز سکوت لحظه ها

به جز غم گذشته ها

به جز یه قلب بی گناه

که عشق پاکش شد تباه

تنهایی غصه خوردمو

تو تنهاییم می مردمو

یه بار به روت نوردم

تنهایی بی تو موندمو

شبو به روز رسوندمو

حتی دیگه تو خاطرت نموندم

تنهایی گریه کردمو

واسه نبودنت گله میکردم

آخه کی تو این شبا میفهمه دردمو؟

آخه کی تو این غما مرهمه قلبمو؟

شاعر:ندااااا



[ دوشنبه 92/3/27 ] [ 10:49 صبح ] [ *:-)* ] [ نظر ]

یادمان باشد...

یادمان باشد...

یادمان باشد اگر این دلمان بی کس شد
طلب مهر ز هر چشم خماری نکنیم
یادمان باشد که دگر لیلی و مجنونی نیست
به چه قیمت دلمان بهر کسی چاک کنیم
یادمان باشد که در این بهر دو رنگی و ریا
دگر حتی طلب آب ز دریا نکنیم
یادمان باشد اگر از پس هر شب روزیست
دگر آن روز پی قلب سیاهی نرویم
یادمان باشد اگر شمعی و پروانه به یکجا دیدیم
طلب سوختن بال و پر کس نکنیم
یادمان باشد ازامروزجفایی نکنیم
گرکه درخویش شکستیم صدایی نکنیم
خودبسازیم به هردرد که ازدوست رسد
بهربهبود ولی فکردوایی نکنیم
جای پرداخت به خودبردگران اندیشیم
شکوه ازغیرخطاهست خطایی نکنیم
وبه هنگام عبادت سرسجاده ی عشق
جزبرای دل محبوب دعایی نکنیم
یاورخویش بدانیم خدایاران را
جزبه یاران خدادوست وفایی نکنیم
گله هرگزنبود شیوه ی دلسوختگان
با غم خویش بسازیم وشفایی نکنیم
یادمان باشداگرشاخه گلی راچیدیم
وقت پرپرشدنش سازونوایی نکنیم
پر پروانه شکستن هنر انسان نیست
گر شکستیم ز غفلت من و مایی نکنیم
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم
دوستداری نبود بندگی غیر خدا
بی سبب بندگی غیرخدایی نکنیم
مهربانی صفت بارزعشاق خداست
یادمان باشد ازینکار ابایی نکنیم
ولی آخر تو بگو با دل عاشق چه کنم؟
یاد من هست، طلب عشق ز هر کس نکنم
گو تو آخر که نه انصاف و نه عدل است و نه داد
دل دیوانه من بهر که افتاده به خاک
این همه گفتم و گفتم که رسم آخر کار
به تو ای عشق ، تو ای یار ، به تو ای بهر نیاز
یاد من هست که د یگر دل من تنها نیست
یاد من هست که دیگر دل تو مال من است
یاد من هست که باشم همه عمر بهر تو پاک
یاد تو باشم و هر دم بکنم راز و نیاز
یاد تو باشد از این پس من و تو ما شده ایم
هر دو عاشق دو پرستو دو مسافر شده ایم



[ دوشنبه 92/3/27 ] [ 10:48 صبح ] [ *:-)* ] [ نظر ]

هر کس می تونه جوابمو بده.

سلام گاهی اوقات دلم می خواد ساعتها با خدا حرف بزنم که چرا این دنیا رو آفرید؟چرا؟هدفش فقط خلقت بود ؟یا دوست داشت سختی و ناراحتی آدمارو ببینه بعد بگه دارم امتحانتون می کنم.نه اشتباه نکنید من کفر نمیگم.اما چند تا سوال دارم که هیچ جوابی واسش پیدا نمیکنم.این همه آدم دارن با بدبختی زندگی می کنن.بعضیام همیشه شادن بعضیا همیشه ناراحت.بعضیا بی هدف بعضیا دلشکسته.اگه این دنیا واسه سختی کشیدنه بعد چرا واسه اون دنیا جهنم گذاشته اگه این دنیا واسه راحتیه پس بهشت واسه چیه اگه هم واسه سختیه هم واسه راحتی پس کلا بهشتو جهنم واسه چیه؟هیچ جوابی نمی تونم پیدا کنم.و از زندگی حالم بهم می خوره.



[ دوشنبه 92/3/27 ] [ 9:12 صبح ] [ *:-)* ] [ نظر ]

الان خوشبختی ؟؟؟؟

خوشبختی همین در کنار هم بودن‌ هاست
همین دوست داشتن‌ هاست
درآغوش گرفتن ‌هاست
خوشبختی همین لحظه ‌های ماست،
همین ثانیه‌هایی‌ ست که در شتاب زندگی گمشان کرده‌ایم!!
ثانیه ها را دریابیم …



[ جمعه 92/3/24 ] [ 9:25 عصر ] [ *:-)* ] [ نظر ]

مرا دائم الاشتیاقش بگردان

اگر عاشقانه هواداره یاری  

اگر مخلصانه گرفتاره یاری

اگر آبرو میگذاری به پایش

یقینا یقینا خریداره یاری

بگو چند جمعه گذشتی ز خوابم

چه اندازه در ندبه ها زاره یاری؟؟؟

به شانه کشیدی غمه سینه اش را

و یا چون بقیه تو سرباره یاری

اگر یک نفر را به او وصل کردی؟

برای شپاهش تو سرداره یاری

به گریه شبی را سحر کردی یا نه ...

چه مقدار بیتاب و بیماره یاری ...؟؟؟

دل آشفته بودن دلیل کمی نیست

اگر بیقراری بدان یاره یاری

و پایان این بیقراری بهشت است

بهشتی که سرخوش ز دیداره یاری

نسیم کرامت وزیدن گرفته و باران رحمت چکیدن گرفته

مبادا بدوزی نگاه دلت را

به مردم که بازار یوسف فروشی در این دوره ی بد گرفته

خدایا به روی درخشان مهدی(عج)

به زلف سیاه و پریشان مهدی

به قلب رئوفش که دریای داغ است

به چشمان از غصه گریان مهدی

به لبهای گرم علی یا علی اش

به ذکر حسین و حسن جان مهدی

به دست کریم و نگاه رحیمش

به چشم امید فقیران مهدی

به حال نیازو قنوت نمازش

به سبحان سبحان سبحان مهدی

به برق نگاه و خال سیاهش

به عطر ملیح گریبان مهدی

به حج جمیلش به جاه جلیل

به صوت حجازیه قرآن مهدی

به صبح عراق و شبانگاه شامش

به آهنگ سمت خراسان مهدی

به جان داده های مسیر عبورش

به شهد شهود شهیدان مهدی

مرا دائم الاشتیاقش بگردان

مرا سینه چاک فراقش بگردان

تفضل بفرما براین بنده ی بی سروپا

مرا همدم و مرحم و همرکاب سفرهای سوی خراسان و شام و عراقش بگردان

یا مهدی مددی



[ جمعه 92/3/3 ] [ 8:56 صبح ] [ *:-)* ] [ نظر ]