سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هر چی دلت می خواد

با اخم تو درده توی قلبم

با گریه هات طوفانیه روزام

می خندی و حالم عوض می شه!

کاشکی بگی! چه جوریه فردام

 

وضع هوای زندگی من

به رنگ احساس تو وابسته ست!

هرچی دلت می خواد خدائی کن

چشمای عاشق رو خودش بسته ست!

 

مردم بهم می گن که دیوونه م

باید یه کم فکر خودم باشم!

اصلا نمی فهمن که "من" مرده

تا لحظه لحظه با" تو" تنها شم!

 

هرچی دلت می خواد خدائی کن



[ شنبه 91/3/27 ] [ 6:30 عصر ] [ *:-)* ] [ نظر ]

بدون شرح

.

.

"دوستت دارم" را هم به "من" میگفتی

هم به "او" خودت بگو "خیانت" میکردی

یا "عدالت"...؟سال تحویل شد

ومن تمام دلتنگی هایم رابه جای تو

درآغوش میکشم چقدرجایت میان بازوانم خالیست.

نوروز مبارک د راین نوروز باستانی

خیال آمدنت رابه آغوش خسته میکشم!



[ شنبه 91/3/27 ] [ 6:28 عصر ] [ *:-)* ] [ نظر ]

به جهنم

گـاهی وقتها دلمــان میخــواهد بگوییم:

من رفتـــم، باهات قهـــرم، دیگه تمـــوم، دیگه دوستت نـــدارم...!
 
وچقدر دلمــان میخواهــد بشنویم:
 
کجــا بچه لــوس؟ غلــط میکنــی که مـــیری! مگه دســت خـــودته؟
 
رفتـــن به این راحتــی نیســت...!
 
اما نمیـــدانم چه حکمتـیست که آدمــی , همیشه اینجــور وقتــها
 
میشــنود:
 
بــــــــــــــه جـــــــــــــهـــــــــــنـّـــــــــــم...!



[ شنبه 91/3/27 ] [ 6:26 عصر ] [ *:-)* ] [ نظر ]

...

رابـــــــــــــــــــــــطه ای رو که مُـــــــــــــــــــــــــــــــــرده ...

هر 5 دقیقه 1 بــــــــــار، نبضشو نـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــگیر... ! ! !

دیـــــــــــــــــــــــــگه مــــــــــــــــــرده



[ شنبه 91/3/27 ] [ 6:25 عصر ] [ *:-)* ] [ نظر ]

اسم تو

همیشه اسم تو بوده ، اول و آخر حرفهام

 بس که اسم تو رو خوندم ، بوی تو داره نفسهام.

عطر حرفهای قشنگت ، عطر یک صحرا شقایق 

تو همون شرمی که از اون ، سرخ ِ گونه های عاشق.

شعر من رنگ چشاته....



[ شنبه 91/3/27 ] [ 6:23 عصر ] [ *:-)* ] [ نظر ]

خدایا

خـــــــــــــــــــــــــــــــــدایـا...!!!

هـــمه از تـــــــو مـی خـواهنـد بـدهـــــــی ،

من از تــــــــو مـی خـواهـم ، بــــــــــگیـری ...!!!

خـــــــــــــدایـا...!!!

ایـن هـــــــمه حـس دلـــتنـگی را از مـن بــــــــــــگیر...!!!



[ شنبه 91/3/27 ] [ 6:23 عصر ] [ *:-)* ] [ نظر ]

....

سرم را روی شانه پنجره می گذارم و گریستن آسمان را می نگرم.چه بی پروا می گریی عشق .دانه های اشک بر روی گونه های شیشه می لغزد و خاطرات به روی گونه های من.پنجره های روبه رو بسته اند.
این روزها دیگر کسی به دیدار باران نمی آید دیگر کسی عاشق نمی شود.در کوچه های خلوت تنهایی مان نه رهگذری می خواند و نه درویشی و انگار هیچ شاعری در لحظه های تولد عشق نمی گرید.
درویش به کوچه های ما بیا صدای تو لیلی و مجنون را بیدار می کند.در این باران بی امان بخوان تا عشق جان بگیرد تا کسی بی قرار یارش شود.بزن به دل کوچه ها و آن قدر حدیث عشق و ذکر یا عشق یا عشق یا عشق سر بده که لیلی با پای برهنه خود را به دیدار مجنون برساند. 
بخوان درویش صدایت بوی صبح می دهد. کی سر می زند سپیده ما؟ بخوان تا پنجره های بسته گشوده شود و به کوچه ی بی درخت و بی بهار دوباره برگردد.
من نذر کرده ام... نذر کرده ام تار تار گیسویش را دانه دانه با اشک بوسه زنم.
من نذر کرده ام یا عشق یا عشق یا عشق...
http://s2.picofile.com/file/7245087204/4cnlx1y.jpg



[ شنبه 91/3/27 ] [ 6:12 عصر ] [ *:-)* ] [ نظر ]

دلم تنگ است

دلم تنگ است، نمیدانم ز تنهایی پناه آرم کدامین سوی .

پریشان حالم و بی تاب می گریم و قلبم بی امان محتاج مهر توست .

نمیدانی چه غمگین رهسپار لحظه های بی قرارم من به دنبال تو همچون کودکی هستم ومعصومانه می جویم پناه شانه هایت را که شاید اندکی آرام گیرد دل.

دلم تنگ است وتنهایی به لب می آورد جانم بیا تا با تو گویم از هیاهوی غریب دل که بی پروا تلنگر میزند بر من و می گوید به من نزدیک نزدیکی به دنبال تو میگردم ، به سویت پیش می آیم ، چه شیرین است پر از احساس یک خوشبختی نابم



[ شنبه 91/3/27 ] [ 5:59 عصر ] [ *:-)* ] [ نظر ]

عشق

هر جا که سفر کردم ، تو همسفرم بودی

وز هر طرفی رفتم، تو راهبرم بودی

با هر که سخن گفتم، پاسخ ز تو بشنیدم

بر هر که نظر کردم ، تو در نظرم بودی

در خنده ی من چو گل ، در کنج لبم خفتی

در گریه ی من چو اشک، در چشم ترم بودی

در صبحگاه عشرت ، همدوش تو میرفتم

در شامگاه غربت، بالین سرم بودی

آ واز چو می خواندم، سوز تو به سازم بود

پرواز چو میکردم، تو بال و پرم بودی

هرگز دل من بر تو، یار دگری نگزید

گر خواست که بگزیند ، یار دگرم بودی



[ شنبه 91/3/27 ] [ 5:58 عصر ] [ *:-)* ] [ نظر ]