سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کوتاه اما...1

در برهوت بی کسی ، تنها تو همزاد منی

ای نازتر از خواب شبم ، آیا تو هم یاد منی ؟


گر بدانم نیستی ، غمی نیست ز تنهایی / اینکه هستی و تنهایم ، غم دارم


این شعرها دیگر برای هیچکس نیست

نه ! در دلم انگار جای هیچکس نیست
آنقدر تنهایم که حتی دردهایم
دیگر شبیه دردهای هیچکس نیست


غریبانه شکستم من اینجا تک و تنها / دل خسته ترینم در این گوشه دنیا

ای بی خبر از عشق که نداری خبر از من / روزی تو آیی که نمانده اثر از من


http://parsnaz.ir/upload/22/0.816865001313581800_parsnaz_ir.jpg

دیر گاهیست که تنها شده ام قصه غربت صحرا شده ام
وسعت درد فقط سهم من است بازهم قسمت غم ها شده ام
دگر آیینه ز من بی خبر است که اسیر شب یلدا شده ام
من که بی تاب شقایق بودم همدم سردی یخ ها شده ام
کاش چشمان مرا خاک کنید تا نبینم که چه تنها شده ام…


http://parsnaz.ir/upload/22/0.591182001313581804_parsnaz_ir.jpg

غربت آن نیست که تنها باشی / فارغ از فتنه ی فردا باشی
غربت آن است که چون قطره ی آب / در به در ، در پی دریا باشی
غربت آن است که مثل من و دل / در میان همه کس یکه و تنها باشی


مینویسم نامه و روزی از اینجا میروم
با خیال او ولی تنهای تنها میروم
در جوابم شاید او حتی نگوید “کیستی ؟”
شاید او حتی بگوید “لایق من نیستی”
مینویسم من که عمری با خیالت زیستم
گاهی از من یاد کن ، حالا که دیگر نیستم






من و غم همچون برادر ، دست الفت داده ایم
رشته ی این دوستی محکم کند تنهایی ام


از دل کوچه گذشتم از میون جاده ی خیس
این مسیر بدون برگشت که واسم هیچ آشنا نیست
میخوام آرامش بگیرم من که تو غصه اسیرم
حق من نیست مثل سایه توی تنهایی بمیرم…



در قفس تنهاییم تنها یاد توست
که مرا به اوج همه ی دوست داشتن ها به پرواز در می آورد


 

کاش میشد هیچکس تنها نبود
کاش میشد دیدنت رویا نبود
گفته بودی باتو میمانم ولی
رفتی و گفتی که اینجا جا نبود
سالیان سال تنها مانده ام
شاید این رفتن سزای من نبود
من دعا کردم برای بازگشت
دستهای تو ولی بالا نبود
باز هم گفتی که فردا میرسی
کاش روز دیدنت فردا نبود …


http://avazak.ir/gallery/albums/userpics/10001/normal_Avazak_ir-Love928.jpg

زندگی ام را با تو عوض کرده ام

تمام وجود و هستی ام را داده ام تا فقط با تو باشم

"تنهایی دوستت دارم"


http://avazak.ir/gallery/albums/userpics/10001/Avazak_ir-Love1095.jpg

زندگی مال تو...

حسرت مال من....

خنده مال تو....

اشک مال من....

خوش گذرانی مال تو....

اما....

تنهایی مال من...


 

وقتی دستهایت را در دست دیگری دیدم وجودم سردشد

نه اینکه مرده باشم نه...

اخر فقط تو میتوانستی وجود مرا به آتش بکشی

اکنون سرد شده ام بدون آتش تو...


روزی صد بار با هم خداحافظی کردیم اما افسوس معنای

خداحافظی را زمانی فهمیدم که تو را به خدا سپردم . . .


و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد / و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد

چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟ / چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟

 


شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم / خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم

خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم / در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم


تو که میدانستی با چه اشتیاقی…خودم را قسمت میکنم

پس چرا …زودتر از تکه تکه شدنم…جوابم نکردی…برای

خداحافظی …خیلی دیر بود…خیلی دیر !!


فکر میکردم آنقدر از نگاهم بیزار شده ای که دور دور رفته ای…

اما دور شده بودی تا پا به پا شدنت را نبینم…و اشکهای

خداحافظی را !!


تا حرف از صداقت شد

صدا

قط

...شد!



من درد میکشم
تو اما چشم هایت را ببند!
سخت است بدانم میبینی و بیخیالی . . .


نقـش یـــک درخــت خشک را
در زنـدگی بازی میکـنم
نمیـدانم که بایـد چشم انتظار بهار باشم
یا هیزم شکن پـیــر…




[ دوشنبه 92/8/20 ] [ 9:6 صبح ] [ *:-)* ] [ نظر ]